هوش مالی برای کارمندان

زمانی بود که درک جنبه مالی تجارت به بخش حسابداری سپرده شده بود

امروزه دانش چندان به شدت تقسیم نشده است. از کارگران در تمام سطوح می توان انتظار داشت که دانش اولیه بسیاری از زمینه های تجاری از جمله حسابداری را داشته باشند. هنگامی که یک سازمان تصویر مالی خود را با کل نیروی کار خود به اشتراک می گذارد، عملکرد کلی بهبود می یابد. کارمندان بهتر می توانند بین کاری که انجام می دهند و موفقیت کلی شرکت ارتباط برقرار کنند. آنها تعهد، وفاداری و همسویی بیشتری با اهداف سازمانی نشان می دهند.

 

با این حال، همه به خواندن اطلاعات مالی عادت ندارند. برای به دست آوردن هوش مالی به برخی آموزش ها نیاز است. این به این معنی است که می توانید صورت های مالی را درک کنید و درک کنید که چگونه اعداد با نتایج زندگی واقعی مرتبط هستند.

 

چهار مهارت اساسی برای به دست آوردن هوش مالی لازم است. به عنوان مثال، یک مدیر باید صورت های مالی مانند صفحات گسترده، صورت های درآمد و ترازنامه را درک کند و بتواند بین «سود» و «وجه نقد» تمایز قائل شود.

 

بعد، آنها باید عمیق تر بروند. فقط به این دلیل که داده ها در صفحه گسترده ظاهر می شوند به این معنی نیست که آخرین کلمه است. برای یک مدیر اشکالی ندارد که اعداد را زیر سوال ببرد و در مورد جزئیات نحوه رسیدن به آنها بپرسد. سپس، آنها باید بتوانند ببینند که اقدامات آنها چگونه بر نتایج مالی تأثیر می گذارد و از تجزیه و تحلیل اعداد برای اطلاع رسانی رفتار و تصمیم گیری خود استفاده کنند.

 

در نهایت، نتایج مالی در خلاء اتفاق نمی افتد. یک مدیر باهوش مالی نتایج را در زمینه بزرگتر می بیند. اعداد و ارقام چگونه تحت تأثیر وضعیت اقتصاد، جامعه، فناوری جدید قرار گرفتند؟

 

اگرچه یادگیری مجموعه مهارت های جدید مورد نیاز برای هوش مالی برای افراد غیرمالی زمان و تلاش می خواهد، اما ارزش تلاش را دارد. توانایی کارکنان در استفاده از ابزارهای مالی برای تصمیم گیری و تجزیه و تحلیل به سازمان ها کمک می کند تا با سود و رفاه به سمت آینده حرکت کنند.

 

چرا هوش مالی کلید استراتژی منابع انسانی شما است؟

آیا تا به حال عواملی را در نظر گرفته اید که به موفقیت شرکت ها و سازمان های با عملکرد برتر کمک می کند؟ کارشناسان مالی در Deloitte گزارش می‌دهند که این شرکت‌ها یک تمرکز کلیدی مشترک دارند: موفق‌ترین شرکت‌ها افراد خود را در اولویت قرار می‌دهند.

 

بنابراین نمی توان اهمیت بخش منابع انسانی را دست کم گرفت. اگر یک شرکت می خواهد از عملکرد قوی برخوردار باشد، ضروری است رهبران آن استراتژی منابع انسانی شرکت را در اولویت قرار دهند.

 

چرا هوش مالی در منابع انسانی مهم است؟

در قلب هر استراتژی موفق HR، هوش مالی است.

 

البته عناصر مهم دیگری نیز وجود دارد که به موفقیت در استراتژی منابع انسانی کمک می کند. مدیران و افسران منابع انسانی اگر مدارکی مانند آموزش CIPD یا کارآموزی مربوطه را کسب کرده باشند، احتمالاً موفق خواهند شد . ویژگی های شخصی مانند کاریزما، صداقت و مهارت های ارتباطی نیز برای متخصصان منابع انسانی بسیار مهم است.

 

این ویژگی ها برای موفقیت در HR مهم هستند، اما مهم ترین وجه تمایز نیستند. هوش مالی مهم ترین شاخصی است که نشان می دهد آیا یک افسر منابع انسانی توانایی ایجاد ارزش برای شرکت خود را دارد یا خیر.

 

یک متخصص منابع انسانی موفق ابتدا باید درک کاملی از استراتژی پشت استخدام شرکت به دست آورد. این استراتژی برای هر تصمیمی که برای استخدام ، استخدام و آموزش گرفته می شود، محور است. سپس این تصمیمات در برابر نیروهای بازار ، روندها و شرایط مالی موجود در صنعت شرکت متعادل می شوند. تمام تصمیمات منابع انسانی باید این تصویر گسترده تر از بازار را با اهداف تجاری شرکت متعادل کند.

 

تحقق این هدف آسان نیست. مدیران منابع انسانی موفق باید دارای چشم انداز تفسیر و تبدیل اهداف تجاری به استراتژی های عملی برای بخش منابع انسانی باشند. تصمیمات هر بخش منابع انسانی برای استخدام، آموزش، ارتقاء مهارت و حفظ کارکنان باید در چارچوب اهداف تجاری و مالی هر شرکت اتخاذ شود.

 

مدیران منابع انسانی مناسب را استخدام کنید

یکی از نکات اصلی برای مدیران و کارآفرینان این است: شما باید افسران منابع انسانی را استخدام کنید که توانایی پر کردن شکاف بین بخش مردمی کسب و کار و جنبه مالی را داشته باشند.

 

بسیاری از شرکت ها بخش های مالی و منابع انسانی را به عنوان دو تیم کاملاً مجزا با وظایف فردی خود می بینند. این اشتباه است. امور مالی و منابع انسانی باید به‌عنوان تلاش‌های مشترکی در نظر گرفته شوند که بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و اهداف تجاری و مالی شرکت همیشه در ذهن است.

 

شما می خواهید بخش منابع انسانی خود را با افرادی استخدام کنید که می توانند توضیح دهند:

 

چگونه شرکت پول در می آورد؛

چگونه افراد آن به سودآوری شرکت کمک خواهند کرد.

اثرات سود و زیان برنامه های منابع انسانی؛

هزینه های واقعی جابجایی کارکنان؛

چالش های پیش روی کسب و کار

شما به دنبال افرادی هستید که ایده های محکمی برای مدیریت بخش داشته باشند و در نهایت نیروی کاری را جذب، آموزش و توانمند کنند که فوری ترین مشکلات سازمان را حل کند.

 

به هر حال، مردم برای عملیات تجاری شما اساسی هستند – و این افراد هستند که سودآوری یا عدم موفقیت شرکت شما را تعیین می کنند. اگر رشد مالی و سودآوری هدف نهایی شما باشد، منطقی نیست که بخش منابع انسانی شما پیامدهای مالی اقدامات خود را نادیده بگیرد. هوش مالی جزء اصلی موفقیت در استراتژی منابع انسانی هر کسب و کاری است.

 

هوش مالی کارمندان و سازمان

ما سیلوها را کنار گذاشته‌ایم، تیم‌های چندکاره ایجاد کرده‌ایم، همکاری را یاد گرفته‌ایم و با مشتریان داخلی خود آشنا شده‌ایم. اما هنوز چیزی کم است. ایجاد سازمانی که همه در آن احساس مشارکت و تعهد کنند، جایی که می‌دانند جزئی از چه چیزی هستند، سازمان برای رسیدن به چه چیزی تلاش می‌کند و چگونه بر نتایج تأثیر می‌گذارد، به چیز بیشتری نیاز دارد. تمرکز بر وجه اشتراک همه کسب و کارها می طلبد، اما بسیاری از کارمندان، مدیران و رهبران چیز زیادی درباره اعداد و ارقام نمی دانند.

 

اعداد رپ بدی پیدا کرده اند. به ندرت روزی می گذرد که تیتر روزنامه ای در مورد شرکتی که کتاب ها را پخته است، یا محاکمه مدیری که گفته می شود کارمندان و سهامداران را فریب داده، منتشر نشود. اما ما داستان متفاوتی برای گفتن داریم، داستانی که نشان می دهد درک جنبه مالی کسب و کار یک عنصر حیاتی در موفقیت است. داستان در مورد ایجاد هوش مالی است.

 

هوش مالی مجموعه‌ای از مهارت‌هایی است که هر مدیر می‌تواند و باید یاد بگیرد.

 

درک پایه و اساس این اصول اندازه گیری مالی از جمله صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان نقدی است. درک و توانایی توضیح تفاوت بین سود و پول نقد است. اعداد و ارقام مدیری را که اساس را درک می کند، نمی ترساند.

 

درک هنر. بله، امور مالی یک هنر و همچنین یک علم است. این رشته باید چیزهایی را که همیشه نمی‌توان آنها را کمیت کرد تعیین کرد، بنابراین باید بر قوانین، تخمین‌ها و مفروضات تکیه کند. یک مدیر باهوش مالی می‌داند که این هنر کجا به کار گرفته شده است و چه معنایی برای نتایج دارد.

 

درک تحلیل هنگامی که یک مدیر دو مجموعه مهارت اول را داشته باشد، می تواند از اطلاعات برای تجزیه و تحلیل اعداد با عمق بیشتری استفاده کند. مدیران باهوش مالی می توانند از ابزارهایی مانند تجزیه و تحلیل نسبت و ROI برای اطلاع رسانی تصمیمات خود استفاده کنند.

 

درک تصویر بزرگ. یک مدیر باهوش مالی می داند که اعداد نمی توانند و نمی توانند کل ماجرا را بیان کنند. او می داند که اقتصاد، محیط رقابتی، نیازهای مشتری و سایر متغیرها همه باید در نظر گرفته شوند.

ارائه آموزش در مورد اعداد یک روش تجاری خوب است. به هر حال، کسب و کارها در نهایت با اعداد قضاوت می شوند. (بله، همه چیزهای دیگر نیز مهم است، اما بدون سود و پول نقد در پایان روز، اصلاً تجارتی وجود نخواهد داشت.) بنابراین اگر افراد داخل شرکت اعداد را درک نکنند، نمی توانند کار کنند. برای بهبود آنها. در یک سازمان از نظر مالی هوشمند، اعتماد افزایش می یابد، گردش مالی کاهش می یابد و نتایج مالی بهبود می یابد.

 

بسیاری از سازمان ها در حال حاضر هوش مالی را به بخشی از نحوه مدیریت خود تزریق می کنند:

 

برخی برنامه ها را در فرآیند توسعه رهبری خود ادغام می کنند، زیرا می دانند که رهبران آینده آنها باید درک کاملی از مفاهیم مالی داشته باشند.

دیگران در حال ساختن فرهنگ “مالکیت روانی” هستند که در آن همه احساس می کنند و مانند یک شریک در تجارت عمل می کنند.

و برخی بر حوزه‌های خاصی از شرکت تمرکز می‌کنند، مانند حصول اطمینان از اینکه نیروی فروش جنبه مالی کسب‌وکار مشتریان بالقوه و مشتریان را درک می‌کند تا بتوانند نیازهای خود را بهتر برآورده کنند.

در همه موارد، رهبران و مدیران می دانند که برای ایجاد یک شرکت واقعاً با عملکرد بالا، آموزش در مورد اعداد و بحث های مداوم در مورد نتایج، باید بخشی از کاری باشد که انجام می دهند. درست مانند یک بازی، اگر بازیکنان امتیاز را ندانند، چگونه می توانند حرکت بعدی خود را بدانند؟

 

Young Manufacturing International, Inc. (YMI) یک شرکت واقعی است که بر روی افراد و سلامت بلندمدت خود متمرکز شده است، ترکیبی قدرتمند برای ایجاد زمینه برای ایجاد یک سازمان از نظر مالی هوشمند.

 

YMI موفقیت آمیز بود. با تقریباً یک میلیارد دلار فروش، 1500 کارمند در سراسر جهان و خریدهایی که کسب و کار را ایجاد کردند، شرکت با سرعتی جهشی در حال رشد بود. در بیرون، همه چیز هیجان انگیز و موفق به نظر می رسید – و آنها هم بودند.

 

با این حال، در داخل، همه چیز به آرامی پیش نمی رفت. ادغام کارمندان جدید در فرهنگ قوی آنها دشوار بود. بهره وری با نگرانی از امنیت شغلی با حذف موقعیت ها رنج می برد. به دلیل سردرگمی که مشتریان در مورد خریدها و ثبات آینده احساس می کردند، فروش کاهش می یافت. گسست فزاینده ای بین استراتژی و اقداماتی وجود داشت که مدیریت برای دستیابی به آنها پاسخگو بود. مدیرعامل YMI تصمیم گرفت که برای بازگرداندن شرکت به مسیر اصلی باید کاری بزرگ انجام شود. او می دانست که هر کارمند در سازمانش مسیری برای ایجاد یک سازمان واقعا موفق است. با این حال، او همچنین می‌دانست که برای رشد بلندمدت، باید روی استراتژی و معیارهای کلیدی آنها تمرکز داشته باشد. این طرح – «بازگشت به اصول اولیه» – آشکارا وضعیت فعلی شرکت را اعلام کرد، تمرکز استراتژیک و اهداف و معیارهای کلیدی آن. آنها مجبور نبودند هیچ فرضی در مورد آنچه مردم در مورد جنبه مالی کسب و کار می‌دانند داشته باشند. آن‌ها تصمیم گرفتند یک دوره اجرایی، دوره آموزشی فشرده کتاب، و دوره مالی کسب‌وکار ایجاد کنند.

 

تعهد پشتیبانی

 

باید برای همه ابتکارات در سراسر شرکت ابلاغ و نشان داده شود. اما هنگام اجرای یک ابتکار هوش مالی اهمیت ویژه ای دارد، زیرا شامل تغییر در انتظارات و گاهی اوقات در نقش ها می شود.

 

مدیر عامل YMI مدیران ارشد کلیدی خود را با ایجاد دوره موظف کرد، اما او در توسعه و راه اندازی این دوره مشارکت داشت. او قرار نبود این را به عنوان یک برنامه آموزشی دیگر برای اجرا به شخص دیگری واگذار کند. این بخشی از یک انقلاب فرهنگی بود، انقلابی که در آن برخی شکوفا می شدند و برخی دیگر نمی توانستند.

 

ابتدا این برنامه برای مدیران ارشد سازمان و سپس برای تمام سطوح مدیریتی و کارکنان با پتانسیل بالا پخش شد. اهداف عبارت بودند از:

 

فرهنگ آنها را تقویت کنند

آن را به ابتکارات استراتژیک گره بزنید

اطمینان حاصل کنید که همه در مفاهیم مالی که برای سازمان کلیدی هستند، پایه ای قوی دارند

آن را به اقداماتی که در قبال آنها پاسخگو خواهند بود تقسیم کنید

تغییر در انتظارات ایجاد شده توسط یک ابتکار هوش مالی می تواند برای برخی افراد دشوار باشد. از شما خواسته می شود در زمینه انتخابی خود متخصص باشید (مانند مهندس، هنرمند یا اپراتور کارخانه) و یک تاجر یا هیجان انگیز یا دلهره آور است. برخی از این فرصت برای یادگیری یک مجموعه مهارت جدید و درگیر شدن بیشتر استفاده می کنند. دیگران در انجام این تغییر مشکل دارند. هر دو گروه نیاز به توجه دارند. کسانی که نامزد هستند در نقش جدید احساس رضایت می کنند و نیاز به حمایت دارند. کسانی که مردد هستند به زمان نیاز دارند تا روش جدید انجام کارها را احساس کنند. لازم به ذکر است که برخی ممکن است هرگز راحت نباشند.

 

در همان زمان، نقش مدیران مالی و حسابداری تغییر می کند. آنها کمتر محافظ و دارنده اطلاعات مالی می شوند و بیشتر به اشتراک گذاران و آموزش دهندگان تبدیل می شوند. آنها با بقیه سازمان شریک می شوند، نقش جدیدی که می تواند برای برخی انتقال سخت باشد.

 

محتوا

 

یک تصور غلط رایج این است که مردم بیشتر از آنچه که واقعاً در مورد امور مالی می دانند، می دانند. جای تعجب نیست که مردم درباره فقدان دانش خود در این زمینه صحبت کنند. چه کسی قرار است در یک جلسه دستش را بلند کند و بگوید: “یک دقیقه صبر کنید، من واقعاً نمی فهمم این عدد به چه معناست”، به خصوص وقتی او ماه به ماه در همان جلسه نشسته است؟

 

دوره YMI به بخشی جدایی ناپذیر از سازمان تبدیل شده است. اجزای آن عبارتند از:

 

بحثی پر انرژی در مورد فلسفه و اصول استراتژیک شرکت

آموزش در مورد موضوعات مختلف، از جمله صورت های مالی، تجزیه و تحلیل نسبت، بازگشت سرمایه، مدیریت سرمایه در گردش و موارد دیگر

تمرین‌ها، بحث‌ها و محاسبات برای درگیر کردن شرکت‌کنندگان و «اجبار کردن» آنها برای ورود به اعداد

یک مطالعه موردی، که از طریق سناریوهای تجاری که در آن تیم ها از طریق استراتژی ها و تصمیمات محاسبه شده کار می کنند، زنده شد

انتخاب مربی مناسب برای این تلاش نیز مهم است. به ندرت کارشناس مالی شرکت است. بهتر است به دنبال کسی باشید که ترکیبی از مهارت های آموزشی/تسهیلی، تخصص مالی، درک عملیاتی داشته باشد و داستان سرای خوبی باشد.

 

گفتگوی باز و صادقانه از ویژگی های شرکت های بزرگ است. اما زمانی که کار به نتایج مالی سخت می شود. نگرانی هایی در مورد اطلاعات محرمانه یا اینکه داده ها ممکن است به دست رقبا برسد وجود دارد. این ترس وجود دارد که کارمندان اعداد را اشتباه تفسیر کنند.

 

هر چند به این فکر کنید. در شرکت‌های دولتی، بیشتر سرمایه‌گذاران در مورد شرکتی که در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند بیشتر از کارمندانی که در آن شرکت کار می‌کنند، می‌دانند. سرمایه گذاران گزارش سالانه را مطالعه می کنند، شاید به تماس های درآمد گوش دهند و نتایج سه ماهه را بررسی کنند. این معمولا برای کسانی که در داخل شرکت هستند صدق نمی کند.

 

بحث در مورد نتایج شرکت (یا بخش یا بخش) به طور منظم، درک درستی از وضعیت مالی شرکت ایجاد می کند. این دانش می تواند به تمرکز بر تصمیمات و اقداماتی تبدیل شود که به موفقیت شرکت کمک می کند. به اشتراک گذاری اعداد بیشتر از تمرکز بر جنبه مالی کسب و کار است. همچنین باعث ایجاد اعتماد و احساس اجتماعی می شود.

 

عامل هوش مالی برای YMI از سقف گذشته است. شرکت کنندگان با انرژی مجدد و تمرکز مجدد به بخش های تجاری خود بازگشته اند. آنها معیارهای موفقیت و چگونگی سوق دادن آنها به اهدافشان را می دانند. جلسات بسیار مؤثرتر هستند، به ویژه جلسات تجاری فصلی آنها که در آن مدیریت بخش، تعداد آنها را ارائه می دهد و از اقدامات خود به تیم ارشد دفاع می کند. قبل از آموزش مالی، این جلسات برای همه ناامید کننده بود – رهبران ارشد احساس می کردند که مدیران بخش “آن را دریافت نمی کنند”. مدیران بخش احساس کردند که “کتک خورده اند”. اکنون بحث‌ها شامل بحث‌های سالم و برنامه‌های عملی کاملاً دفاع شده است. همه به یک زبان صحبت می کنند. آنها احساس انگیزه و انرژی می کنند.

 

تصمیم گیری در مورد چگونگی حفظ هوش مالی به نیازهای اصلی سازمان بستگی دارد. برخی شرکت‌ها کلاس‌های فصلی را برنامه‌ریزی می‌کنند، به طوری که بخشی از کاری می‌شود که انجام می‌دهند. برخی دیگر برنامه ای برای کارکنان جدید دارند. برخی دیگر به توسعه کلاس‌های جدید ادامه می‌دهند تا سطح بالاتری از هوش مالی برای گروه‌های هدف خاص فراهم کنند.

 

پس از شروع سال اول دوره ها در YMI، مدیران ارشد متوجه شدند که باید به بقیه نیروی کار آموزش دهند تا یک سازمان واقعاً هوشمند مالی داشته باشند. یک نسخه یک روزه از دوره اجرایی ایجاد شد و یک برنامه فشرده آموزش مربی برای تسهیلگران داخلی ایجاد شد تا دوره را به همه کارکنان غیر مدیریتی آموزش دهند. تسهیل‌کننده‌ها در تیم‌های دو نفره جفت می‌شوند-یک فرد محترم مالی و یک حرفه‌ای تجارت. در نهایت، YMI یک جنبش آموزش هوش مالی از بالا به پایین در سراسر شرکت ایجاد کرد.

 

هوش مالی به کسب مجموعه مهارت ختم نمی شود. باید تمرین و اعمال شود، به زبان صحبت کرد، سوال پرسید و از دانش برای تصمیم گیری بهتر استفاده کرد. یک مدیر باهوش مالی به یک شرکت فعال در موفقیت سازمان تبدیل می شود.