بررسي تأثير ارزش هوش مالي بر ريسك پذيري كاركنان با نقش ميانجي سـرمايه اجتماعي

امروزه هوش مالي به عنوان يك ابزار قدرتمند براي دستيابي به اهداف استراتژيك و مديريت دولتها و شركتها در سطح جهاني شناخته شده است. هوش مالي ميتواند يكي از ويژگيهاي مهم فردي باشد و استفاده صحيح از آن توسط فرد، مزاياي قابل توجهي را عايد فرد و سازمان كند. هدف اين پژوهش، بررسي تأثير ارزش هوش مالي بر ريسك پذيري كاركنان سازمانها با نقش واسطه اي سرمايه اجتماعي است.

عملكرد مالي يك شركت بارزترين جنبه عملكرد آن ميباشد و به نظر ميرسد كه اين مهم جز با داشتن كارمنداني با دانش بالا در زمينه امور مالي حاصل نخواهد شد. به طبع، هوش مالي افراد در عملكرد مالي شركت مؤثرواقع خواهد شد؛ چرا كه طبق تحقيقات، هوش مالي افراد نقش مهمي در تصميمگيري آنها در زمينه مالي دارد. اين چنين تصميمگيريهايي بي تأثير از ميزان ريسك پذيري افراد نخواهد بود. امروزه، سازمانها با توجه به شرايط حساسي كه تجربه ميكنند، نيازمند كارمنداني با ريسك ومديريت ريسك بالا ميباشند ودر صورت وجود چنين افرادي در سازمان، قطعاً سازمانها ميتوانند به اهداف مالي خود برسند (2018, Safaei (Hirani .  هوش مالي ميتواند ميزان ريسك در يك تصميم اقتصادي را مشخص كند. بنابراين، هوش مالي ميتواند تعيين كننده مناسبي براي قدرت ريسك افراد باشد(2012, Parhizi ).

هوش مالي داشتن استعداد و دانش در مفاهيم اساسي مالي ميباشد كه فرد را قادر به اتخاذ تصميمهاي معقولانه مالي و مسئوليت پذيري انتخابهاي مالي ميسازد كه اين تصميمها بر رفاه مالي و زندگي شخصي افراد   تأثيرگذار است.

از ديگر عواملي كه ميتواند حيات مالي يك سازمان و مؤسسه مالي را تضمين كند، حمايت اجتماعي و سرمايه اجتماعي ميباشد. حمايت اجتماعي و سرمايه اجتماعي نقش كليدي در اعتماد به نفس كاركنان يك سازمان دارد و ميتواند استعدادهاي بالقوه افراد را شكوفا كند و زمان شكوفا شدن استعداد كارمندان يك سازمان به معني رسيدن به اهداف آن سازمان ميباشد.

بررسيها نشان ميدهد كه در گذشته شعب بانك ملي در ارائه خدمات جديد بانكي پيشرو بوده اند و اين موضوع باعث شده است كه خدمات ارائه شده توسط اين بانك اهميت بسيار پيدا كند. اما اگر به آمار كلي و تاريخچه ميزان سرمايه اين بانك دقت كنيم، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه سرمايه موجود در بانك ملي در سالهاي اخير كاهش چشمگيري داشته است. ميتوان عنوان كرد كه كيفيت خدمات و مديريت روابط با مشتريان در اين بانك ميتواند تأثيرات مهمي را بر عملكرد مالي بانك بر جاي بگذارد. اما فرايندهاي زير بنايي سرمايه گذاري در روابط مشتريان و عملكرد در اكثر مطالعات تجربي به وضوح تعيين نشده اند. در واقع اگر سرمايه اجتماعي موجود در سازمانها و عوامل مربوط به آن به خوبي شناسايي شود، ميتوان نسبت به مشتريان و سرمايه گذاري آنها اطمينان حاصل كرد. بنابراين، سؤال اصلي اين پژوهش عبارت است از اينكه آيا هوش مالي برريسك پذيري كاركنان با نقش ميانجي سرمايه اجتماعي در كارمندان تأثيرگذار است؟

تعريف هوش

به طور كلي تعاريف متعددي را كه توسط روان شناسان براي هوش ارائه شده است، ميتوان به سه گروه تربيتي (تحصيلي)، تحليلي، و كاربردي تفسيم كرد. به اعتقاد روانشناسان تربيتي، هوش كيفيتي است كه سبب موفقيت تحصيلي ميشود و از اين رو يك نوع استعداد تحصيلي به شمار ميرود. آنها براي توجيه اين اعتقاد اشاره ميكنند كه كودكان باهوش نمره هاي بهتري در دروس خود ميگيرند و پيشرفت تحصيلي چشم گيري نسبت به كودكان كم هوش دارند . مخالفان اين ديدگاه معتقدند كه كيفيت هوش را نميتوان به نمره ها و پيشرفت تحصيلي محدود كرد؛ زيرا موفقيت در مشاغل و نوع كاري كه فرد قادر به انجام آن است و به گونه كلي پيشرفت در بيشتر موقعيتهاي زندگي بستگي به ميزان هوش دارد (2016, Jazini .(بنا به اعتقاد نظريه پردازان تحليلي، هوش توانايي استفاده از پديده هاي رمزي و يا قدرت و رفتار مؤثر و يا سازگاري با موقعيت هاي جديد و تازه و يا تشخيص حالات و كيفيات محيط است (2016, Jazini .(در تعاريف كاربردي، هوش پديده اي است كه از طريق تستهاي هوش سنجيده ميشود و شايد عملي ترين تعريف براي هوش نيزهمين باشد (2010( Divband & Naderi

هوش مالي  

در روانشناسي پيشرفته، هوش انسان به چندين بخش مختلف تقسيم شده كه يكي از مهمترين هوشها، هوش مالي است و در سرتاسر جهان بسيار كاربردي ميباشد (2012, Vakili .(  در زمينه تعريف هوش مالي آورده شده است: “هوش مالي كه به آن شم اقتصادي هم ميگويند، مجموعه اي از تصميمات و اقداماتي است كه در راستاي مديريت مالي صورت ميگيرد” (2010, Fornell & Anderson ).

هوش مالي يعني، افراد بتوانند در كمترين زمان به پول برسند و يا مشكلات مالي خود را با استفاده از اين مهارت حل كنند. به بيان ساده تر، ميتوانيم بگوييم هوش پولي همان قدرت حل مسائل مالي است. يعني: «حل كردن پيچيده ترين مسائل مالي» (2015Asongo & Tediga ). 

به عبارت ديگر، هوش مالي عبارت است از داشتن رفتاري مؤثرتر نسبت به سايرين در زمينه هاي مالي و اقتصادي.

 هوشمندي مالي شامل مباحثي مانند داشتن عملكرد هوشمندانه نسبت به مسائل اقتصادي است

 (56, 2022 Yaghbasti Hosseinzadeh and Khani ). 

اگر بتوانيم در كنار احساساتي مثل هيجان و غرور، تسلط كافي بر روي مسائل مالي داشته باشيم، ميتوانيم با عملكردهاي متفاوت، زندگي موفقيت آميزي براي خود بسازيم. بسياري از مردم هنگام روبه رو شدن با مسائل مالي، دچار سردرگمي ميشوند؛ چرا كه مشكلات و مسائل مالي ميتواند تأثيرات مثبت يا منفي زيادي روي آنها بگذارد. (Darabi 2016, Mashayekhi )

در برخي از موارد، راه حل مسائل مالي پول نيست. چون فقط داشتن پول نميتواند به ما كمك كند كه دريابيم از چه طريقي بايد آن را سرمايه گذاري يا خرج كنيم. پس مهارت هوش مالي اينجا كاربرد خود را نشان ميدهد. اينجاست كه بايد با استفاده از اين روش بتوانيم بهترين و مناسبترين روشها را براي افزايش ثروت خود مديريت كنيم (2015( Band Alagheh .

هوش مالي زماني منجر به بهبود عملكرد حسابداري سازمانها ميگردد كه كاركنان سازمان توانايي دسته بندي و بهره گيري از اطلاعات صحيح را داشته باشند و از سواد اطلاعاتي برخوردار باشند. سواد اطلاعاتي، شامل تركيبي از دانشها، نگرشها، مهارتها، و تجربه هاي مورد نياز براي دستيابي، تحليل، ارزيابي، استفاده، توليد، و برقراري ارتباط با اطلاعات و دانش به صورت خلاقانه، قانوني و اخلاقي با تأكيد بر حقوق انسانها است

and Hosseinzadeh Yaghbasti, 2022, 56) , (Khani

ريسك و ريسك پذيري

 ريسك، به عنوان بخش جدايي ناپذيري از تمامي فعاليتهاي تجاري مورد توجه است و مديريت اثربخش آن هم در رابطه با پيشگيري از مشكلات مالي و انجام بودجه بندي سرمايه اي به سازمانها كمك ميكند و فرآيند تصميم گيري را نيز بهبود ميبخشد (176, 2022 Khalili & zabihi & Tileboni Sadati). 

در منابع علمي براي ريسك تعريفهاي مختلفي ارائه شده كه برخي از آنها عبارتند از: عدم اطمينان از ورود خسارت (1977Greene  ).  

شرايطي كه در آن امكان انحراف نامساعد از پيشامد مطلوب مورد انتظار وجود دارد (2013, (Vang خطرهائي كه افراد در هرزمان ممكن است بصورت عيني در معرض آنها قرار گيرند (2016( Mashayekhi & Darabi امكان پيشامدي زيانبار در آينده (149, 2021    ( Elahy & Mohammadi

هنري فايول1 در كتاب خود در سال 1916 مديريت ريسك را به عنوان يك وظيفه تأمين در بين شش وظيفه اساسي بنگاه تجاري شناسائي كرده است. روند عمومي مديريت ريسك از اوائل دهه 1950 آغاز شده است. با تأسيس انجمن مديريت ريسك و بيمه در سال 1975 شركتهاي چند مليتي به جنبه هاي علمي و نوين مديريت ريسك روي آوردند. مديريت ريسك از مديريت بيمه نشأت گرفته شده است و از آنجا كه مديريت ريسك با انتخاب تكنيكهاي مناسب براي برخورد با ريسكهاي خالص كه شامل بيمه نيز ميشود درگير است، دامنه آن به مراتب وسيعتر از مديريت بيمه است. سازمانها عمدتاً با ريسكهاي جديد و پويا سروكار دارند و شناسائي آنها به عنوان نقاط قوت مديران به حساب ميآيد 2013, Mousavi & Shahroudi) )

ريسك پذيري نقش بسيار با اهميتي در حفظ مزيت رقابتي شركتها دارد و ميتواند آنها را به سمت رشد اقتصادي بالاتر هدايت نمايد. شركتها در محيط رقابتي استراتژيهاي مختلفي را دنبال ميكنند تا از اين طريق سهم خود را در بازار افزايش دهند (178, 2022. (Khalili & zabihi & Tileboni Sadati   

هدف مديريت ريسك، ارزشگذاري پايدار در فعاليتهاي يك سازمان ميباشد. مديريت ريسك همچنين به فهم بهتر رابطه ميان سطوح بيروني و دروني بالقوه كليه عواملي كه ميتوانند بر سازمان اثر گذار باشد، كمك ميكند و با مديريت ريسك، احتمال موفقيت افزايش و احتمال شكست و ابهام در نيل به اهداف سازمان كاهش مييابد. ريسك پذيري يكي از شاخصهاي فرهنگ سازماني به شمار ميرود كه نقش تعيين كنندهاي در موفقيت يا شكست سازمان دارد.

 يك فرهنگ ريسك قوي يك بنياد اساسي است كه بر پايه آن سازمان ميتواند يك معماري مديريت ريسك را براي مديريت مخاطرات و فرصتهاي موجود در يك محيط به سرعت متغير ايجاد كند. در مقابل، يك فرهنگ ريسك ضعيف، انتقادپذيري سازمان را به پيشامدهاي منفي ريسك افزايش داده و از فرصتها چشم پوشي ميكند. رساندن ريسك پذيري فرهنگ سازماني به حد بهينه در جهت چشم انداز و اهداف سازمان، نتايج بسيار مفيدي در پي دارد. در غير اين صورت نميتوان از فرصتهاي محيطي به نحو مطلوب استفاده كرده و موجبات پيشرفت و بهبود سازمان را فراهم آوريم .(Jazini, 2016)

فرضیه ها

 هوش مالي بر ريسك پذيري كاركنان تأثيردارد.

هوش مالي بر سرمايه اجتماعي كاركنان تأثيردارد.

بحث و نتيجه گيري

به نظر ميرسد سازمانها در ايران به علت اهداف بيروني، مشتري مداري و ثبات در مسائل مالي، كمتر به ابعاد شخصيتي كاركنان خود پرداخته باشند و هوش مالي نيز از اين قاعده مستثني نيست و زماني كه هوش مالي كاركنان، مورد توجه قرار نگيرد، عوامل تأثير پذير از هوش مالي نيز مورد توجه قرار نميگيرد. در نتيجه با توجه مزيت رقابتي در سازمانها و نهادها ، مديران بايد همه جوانب ثبات مالي و رسيدن به اهداف سازماني خود را لحاظ كنند. فرضيه اصلي اين پژوهش بدين شكل بود كه هوش مالي با نقش ميانجي سرمايه اجتماعي بر ريسك پذيري كارمندان تأثيردارد.

هوش مالي نميتواند با نقش واسطه اي سرمايه اجتماعي بر ريسك پذيري كاركنان تأثير گذار باشد. هر اندازه هوش مالي در كاركنان بالا باشد، با نقش مداخله اي سرمايه اجتماعي نميتواند ريسك پذيري در كاركنان را تبيين نمايد. هوش مالي ميتواند يكي از ويژگيهاي ثابت كاركنان بانك باشد. دليل معنادار نبودن فرضيه اصلي اين تحقيق را ميتوان در دو بعد دنبال كرد. ابتدا، ساختار سازماني بانك و ديگري تفاوتهاي فردي و شخصيتي در بين كاركنان . ساختار سازماني بیشتر نهادها به نحوي است كه فرديت جايگاه بالايي ندارد و بيشتر كار تيمي در جايگاه بالايي قرار دارد.

هوش مالي از اين نظر كه يك ويژگي فردي است، نميتواند خيلي تحت تأثير فرايند سازماني قرار گيرد. همچنين، تفاوتهاي فردي در همه نظريات مربوط به هوش يك امر تأثيرگذار ميباشد و در بحث هوش مالي نيز اين قاعده موجود است و فرديت يك امر تأثيرگذار در هوش مالي ميباشد. اما براي رشد هر نوع هوشي، وجود بستر و زمينه مناسب ميتواند نقش كليدي در پرورش آن داشته باشد. بنابراين، مديران و برنامه ريزان بايد برنامه هاي آموزشي و مطالعاتي خود را به سمت شناسايي ميزان هوش كارمندان خود و شيوه هاي ارتقاي آن در كارمندان بگذارند.

نتايج بررسي فرضيه فرعي اول نشان ميدهد كه تغييرات مربوط به ريسك پذيري كاركنان با ميزان 31 درصد و با اطمينان 95 درصد تحت تأثير هوش مالي ميباشد. همچنين جهت اين تأثيرات مثبت ميباشد و هر اندازه هوش مالي بالاتر باشد، كاركنان به طرف ريسك پذيري بيشتري پيش ميروند. توجيه اين نتايج را ميتوان در اين نكته دنبال كرد كه، ريسك پذيري در سازمانها ميتواند تصميم هاي جمعي و آينده آن مجموعه را تحت تأثير قرار داده، در نتيجه اين محدوديت باعث ميشود كه همه كارمنداني كه داراي هوش بالايي هستند دست به ريسكهاي مالي در سطح بالا نزنند.

نتايج بررسي فرضيه دوم نشان ميدهد كه هوش مالي بر سرمايه اجتماعي با ضريب تأثير 414/0 تأثير گذار ميباشد. اين تغييرات و تأثيرات در سطح 99 صدم قابل تأييد ميباشد. جهت اين تغييرات مثبت است و هر اندازه هوش مالي در كاركنان بالاتر باشد، ميتوانند حمايتهاي اجتماعي بيشتري را جذب كنند. يكي از خاصيتهاي هوش و انواع آن بالا بردن قدرت ارتباطي و سازگاري فرد است. در واقع فردي كه داري هوش مالي بالايي باشد، با سازمان خود و كاركنان و مديران آن مجموع ارتباط بهتري برقرار كرده و اين ارتباط مؤثر در ادامه تبديل به يك سرمايه اجتماعي ميشود كه اثرات مثبت فردي و سازماني را به دنبال خواهد داشت.

preloader