هوش مالی برای خانم های شاغل و خانه دار

یادم می‌آید که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم و با خود می‌پرسیدم: «حالا چی؟»
نه تنها نمی‌دانستم شغلم دقیقاً چه خواهد بود، بلکه درک بسیار کمی از مدیریت امور مالی‌ام داشتم. چه به تازگی شروع به کار کرده باشید، چه در حال ساختن یک کسب و کار یا در اوج حرفه خود هستید، بسیار مهم است که بدانید چگونه به درستی از پول خود در درازمدت مراقبت کنید.
چقدر سرمایه گذاری می کنید؟ و کجا؟ بازنشستگی چطور؟

بین تماشای دو دوست دختر باهوش مالی من که پولشان را سرمایه گذاری می کنند و خواندن “زنان و پول” سوزه اورمان، شروع کردم به درک اینکه چگونه می توانم پولم را برایم کار کنم. یکی از اولین چیزهایی که یاد گرفتم این بود که چگونه امور مالی خود را مدیریت کنم. به هیچ کس دیگری اعتماد نکنید که این کار را برای شما انجام دهد. مادر بهترین دوستم گفت: «مهمترین کاری که می توانید در زندگی انجام دهید این است که یاد بگیرید از خودتان مراقبت کنید. به دیگران تکیه نکنید. و انتظار نداشته باشید دیگران از شما مراقبت کنند. یاد بگیرید که خودتان این کار را انجام دهید و این شامل امور مالی شما نیز می شود. زنان اغلب این اشتباه را مرتکب می شوند که کنترل مالی را به مردان زندگی خود واگذار می کنند. خواه شریک یا یکی از اعضای خانواده باشد، آنها حکومت مالی را رها می کنند. گاهی اوقات آنها این کار را به این دلیل انجام می دهند که از مد افتاده اند یا به این دلیل که به سادگی مسئولیت را نمی خواهند. بعدها در زندگی، این زنان در موقعیت خوبی برای اداره امور مالی خود نیستند. چرا؟ آنها مدیریت پول را در سنین پایین یاد نگرفتند و بنابراین ابزار لازم برای انجام آن را در زندگی بعدی در زمان نیاز ندارند.

یکی دیگر از اهداف مهم مالی تمرکز بر بازنشستگی حتی در سنین پایین است. متعهد شوید که 10 درصد از درآمد خود را از دهه 20 سالگی به بازنشستگی اختصاص دهید. آیا می دانستید که پس انداز 10 درصد از درآمد شما از دهه 20 سالگی با 50000 دلار حقوق در سال می تواند به 2.2 میلیون دلار در دوران بازنشستگی تبدیل شود؟ ساختن تخم لانه خود را زود شروع کنید و در دراز مدت برای شما سودمند خواهد بود.

این ممکن است خشن به نظر برسد، اما مرتکب اشتباهات پولی احساسی نشوید. این می تواند شامل درخواست یک دوست، یکی از عزیزان یا همکارتان باشد که از شما پول قرض کند. نمی توانم به شما بگویم که چند بار این اتفاق را برای افرادی که می شناسم دیده ام و آنها همیشه از آن پشیمان هستند. من حتی خودم مرتکب این اشتباه شده ام تا بعداً پشیمان شوم که هرگز بازپرداخت نشدم. اگر کسی نتواند بدهی خود را به وام دهنده بپردازد، چه چیزی باعث می شود فکر کنید که می تواند به شما بازپرداخت کند؟ این نه تنها از نظر احساسی استرس زا است، بلکه اغلب به پایان دوستی می انجامد. دشوار است، اما پول را قرض ندهید، مگر اینکه با از دست دادن آن برای همیشه مشکلی ندارید.

در این راستا، هرگز وام را برای کسی امضا نکنید. امضای مشترک اساساً به این معنی است که اگر به هر دلیلی نتوانند وام را بازپرداخت کنند، شما مسئول هستید. مگر اینکه مایل به پرداخت این وام و یک امتیاز اعتباری کمتر هستید، این کار را انجام ندهید.

اگر قصد ازدواج دارید، قرارداد پیش از ازدواج بگیرید. می دانم که این ممکن است با روابط عاشقانه مقابله کند، اما ازدواج یک قرارداد قانونی الزام آور است و باید به این شکل به آن نگاه کرد. به یاد داشته باشید که شما در حال بستن یک قرارداد الزام آور مالی بین دو نفر هستید. شما باید از دارایی های خود محافظت کنید. به عنوان مثال، اگر در یک IRA کار می‌کنید، مطمئن شوید که در صورت طلاق، او مستحق آن نیست. و این در مورد تمام دارایی های جمع آوری شده در طول دوره ازدواج شما صدق می کند. یک بار دیگر دیدم دوستانم مبلغ زیادی را از نظر مالی از دست داده اند، زیرا آنها قرارداد پیش از ازدواج نداشتند. همچنین هنگام ازدواج، بدهی همسرتان را نپذیرید. قبل از تصمیم گیری در مورد ازدواج مطمئن شوید که هر دو عضو بدون بدهی هستند. از صحبت آزادانه در مورد هر دو وضعیت مالی خود قبل از ازدواج نترسید. شما باید این اطلاعات را بدانید و پرسیدن آن نباید بی ادبانه یا مزاحم تلقی شود. قبل از ازدواج مطمئن شوید که با چه کسی طرف هستید و وضعیت مالی آنها چگونه است. به یاد داشته باشید، انتخاب یک شریک غیرمسئول از نظر مالی، رفاه مالی شما را از بین می برد.

در طول سرمایه گذاری ام، آموخته ام که دوستان مالی پیدا کنم. اینها افرادی هستند که من درباره سرمایه گذاری و پس انداز از آنها یاد گرفته ام. چه این یک دوست قابل اعتماد، یکی از اعضای خانواده یا فردی باشد که می توانید او را مربی خطاب کنید، مهم است که شخصی را داشته باشید که به او اعتماد کنید و از او سؤالات مالی بپرسید. به عنوان مثال، یکی از دوستان من، مدرس دانشگاه هاروارد بود و سابقاً یک تاجر روزانه در وال استریت بود. من همیشه ایمیل می زنم و برای مشاوره مالی با او تماس می گیرم. او کسی است که هنگام تصمیم گیری های مالی به سراغ او می روم و از توصیه های او اطمینان دارم زیرا تقریبا 20 سال است که او را می شناسم.

همچنین اگر در دهه 20 یا 30 زندگی خود هستید، 80 درصد را در سهام و 20 درصد را در اوراق قرضه نگه دارید زیرا زمان دارید تا از نوسانات سهام خارج شوید. اگر در دهه 50 و 60 زندگی خود هستید، 40 درصد از اوراق قرضه را نگه دارید تا در هنگام سقوط سهام، به پرتفوی خود کمک کنید. سرمایه گذاری در حساب های بازنشستگی خود را متوقف نکنید حتی اگر سال سختی دارید. تا جایی که می توانید، به سرمایه گذاری سالانه ادامه دهید.

و در نهایت یک تخم لانه مالی برای مواقع اضطراری داشته باشید. این باید برای پوشش تمام هزینه های شما تا هشت ماه در صورت بروز مشکل کافی باشد. من می‌دانم که این خیلی زیاد به نظر می‌رسد، اما شما نمی‌خواهید به دلیل یک موقعیت اضطراری غیرمنتظره، بدهی‌های هنگفت و پرداخت‌های سود همراه با آن را جمع کنید. اگر متاهل هستید، این صندوق اضطراری را در مکانی جداگانه قرار دهید تا کسی به جز شما به آن دسترسی نداشته باشد. این چیزی است که شما می توانید در صورت نیاز به آن بازگردید.
با دنبال کردن این مراحل ساده، شروع خوبی برای سرنوشت مالی خود دارید. به یاد داشته باشید، شما می توانید آینده مالی مطمئنی را کنترل کنید و هیچ چیز ارزشمندتر از آن نیست.

زنان صاحب مشاغل
زنان صاحب مشاغلی که من ملاقات می کنم، دو چیز مشترک دارند. آنها به طرز باورنکردنی الهام گرفته، هدایت می شوند و درک بی عیب و نقصی از صنعت خاص خود دارند. و زمانی که می‌خواهند حرکت‌های بزرگی انجام دهند گیر می‌کنند، اما متوجه می‌شوند که ساخت مهارت‌های هوش مالی را نادیده گرفته‌اند که می‌تواند آنها را به عملکرد سطح بعدی خود برساند.

هوش مالی چیست؟
هوش مالی می تواند باعث موفقیت بلندمدت تجاری شما شود یا آن را شکست دهد. به زبان ساده، هوش مالی به معنای داشتن اطلاعاتی در مورد اینکه امور مالی چیست، چگونه کار می کند و چگونه می توانید از اعداد خود برای بهبود کسب و کار خود استفاده کنید.

برای بسیاری از ما، هنگامی که امور مالی را می شنویم، به حسابداری، حسابداری و اظهارنامه مالیاتی فکر می کنیم. این چیزها شروع خوبی هستند، اما بسیار مبتنی بر معامله هستند. همه آنها در مورد تاریخچه و انطباق هستند، که صادقانه بگویم که اغلب برای ما کارآفرینان بسیار خسته کننده است. شما به دلایل قانونی و مالیاتی باید این کار را انجام دهید، اما واقعاً چه نوع اطلاعات ارزشمندی از آن به دست می آورید؟

هوش مالی در مورد همه چیزهای فراتر از آن است. یاد بگیرید که اعداد به چه معنا هستند و چگونه داستان تجارت شما را به شما می گویند. زیرا وقتی می دانید که چگونه آنها را بخوانید (و از آنها پنهان نشوید) داستان های بسیار معنی داری می گویند.

چرا به هوش مالی نیاز دارم؟
وقتی درک می کنید که چگونه کسب و کار شما اعداد را ایجاد می کند، همچنین می فهمید که چگونه اقدامات شما این اعداد را تغییر می دهد. متوجه می شوید که در واقع کنترل زیادی روی اعداد دارید. کارهایی که هر روز انجام می‌دهید و حتی به آن‌ها فکر نمی‌کنید، این اعداد را افزایش می‌دهند. هوش مالی چیزهای قدرتمندی است که نمی خواهید از دست بدهید.

ما به عنوان یک زن تمایل داریم که دو چیز علیه ما کار کند. اول، ما اجتماعی شده‌ایم که فکر می‌کنیم توانایی یا لیاقت داشتن پول، موفقیت، هوش مالی یا نسخه‌های مشابهی را که در زندگی آموخته‌ایم نداریم. دوم، ما در مورد این موضوعات، به ویژه در مورد تجارت، اما اغلب در زندگی مالی شخصی خود نیز آموزش های مفیدی دریافت نمی کنیم.

بنابراین، ما در نهایت با وجود این نیروهای منفی، کسب‌وکارهایی را راه‌اندازی می‌کنیم و تا حدی موفق می‌شویم. ما بدون اینکه زیاد به پول نگاه کنیم از پس آن بر می آییم، مطمئن می شویم که پول نقد در بانک وجود دارد و به پرداخت صورت حساب هایمان ادامه می دهیم. ما برای مدتی زنده می مانیم و به خوبی عمل می کنیم.

اما در نهایت به نقطه‌ای در کسب‌وکارمان می‌رسیم که می‌خواهیم حرکت‌های بزرگی انجام دهیم و واقعاً کارها را چندین سطح بالا ببریم. در آن زمان است که متوجه کمبود هوش مالی در اختیارمان برای رشد کسب و کارمان می شویم.

این همچنین به عنوان احساس خارج شدن از کنترل مالی، پول درآوردن، اما همیشه احساس عقب ماندن و مدفون شدن در بدهی یا قبض ظاهر می شود. هرگز جلو نرفتن و زمانی می توانید آن را احساس کنید که متوجه می شوید تمام وقت خود را روی تجارت متمرکز می کنید و همیشه استرس دارید.

شما از کسب و کار خود لذت نمی برید و احساس می کنید تنها کاری که انجام می دهید خدمت به کسب و کار است، در حالی که در واقع شروع کرده اید زیرا می خواهید آزادی زمان و پول بیشتری داشته باشید.

پس چگونه این را برطرف می کنید؟ شما یاد می گیرید که چگونه امور مالی خود را کنترل کنید – آنها را درک کنید و با آنها تصمیم بگیرید. شما نمی توانید به سادگی تمام مسئولیت های مالی را بدون درک، بررسی و فکر کردن در مورد اعداد به حسابدار خود بسپارید (بعد از اینکه حسابدار بخش خسته کننده ثبت سوابق را انجام داد).

به یاد داشته باشید، حسابدار شما اصول اولیه انطباق و سابقه را بررسی می کند. هوش مالی از تمام کارهایی که انجام می دهید بعد از اینکه اصول اولیه را از حسابدار دریافت کردید به دست می آید.

چگونه هوش مالی بیشتری کسب کنم؟
با مشتریانم، من از یک چارچوب 3 M از هوش مالی برای اداره تجارت شما استفاده می کنم. سه موردی که باید برای اجرای کسب و کار خود با اطمینان انجام دهید عبارتند از: ذهنیت، پول و مدیریت. اینها خطی نیستند – شما در واقع همیشه بین این سه ناحیه به جلو و عقب می پرید، اما بحث در مورد آنها به گونه ای ساده تر است که گویی نظمی وجود دارد.

مجموعه ذهنی
ذهنیت دوگانه است. این دیدگاه شما را برای کسب و کار و سبک زندگی به طور کلی در بر می گیرد و این همه افکار و کار مغزی است که ما انجام می دهیم تا خود را به نقطه ای برسانیم که بتوانیم موفق باشیم. بسیاری از ما فقط به این دلیل که می خواهیم کسب درآمد کنیم، یک کسب و کار راه اندازی نمی کنیم. این یک هدف مهم است، اما به طور کلی دلیل آن نیست.

ما یک کسب و کار راه اندازی می کنیم زیرا می خواهیم کاری جالب انجام دهیم و در حین انجام آن یک زندگی داشته باشیم. ما به نوعی در کارمان آزادی می خواهیم (چه زمان، انعطاف پذیری، مکان، تصمیم، خلاقیت).

ذهنیت حوزه ای است که کمترین توجه را در توسعه هوش مالی به خود جلب می کند و بسیاری از مشاغل را راکد نگه می دارد. این حوزه ای است که من بیشتر روی آن با مشتریان شخصی خود کار می کنم.

پول
پول جایی است که ما نقشه راه را ترسیم می کنیم تا دیدگاه شما را به واقعیت تبدیل کنیم (چیزی که اکثر مردم آن را بودجه یا پیش بینی می نامند). دوست نداشتن بودجه معمول است زیرا بسیاری از موارد استفاده آن را پیچیده، انتزاعی، محدودیت، قوانین و محدود کردن خود می دانند.

اما من اینجا هستم تا آن را برای شما تلنگر کنم. با ایجاد بودجه به روش خود ، در واقع به خود آزادی می دهید و مسیری را برای دنبال کردن تعیین می کنید. شما در واقع زندگی خود را ساده می کنید.

به سفر جاده ای یک هفته ای فکر کنید. شما با دانستن مقصد نهایی خود شروع می کنید و در مورد برخی از کارهایی که می خواهید در طول مسیر انجام دهید و جاده هایی که طی خواهید کرد ایده هایی دارید. اگر واقعاً می‌خواهید مطمئن شوید که به اهداف خاصی دست می‌یابید، برنامه‌ریزی می‌کنید که کجا توقف کنید تا شب را بگذرانید، کجا غذا بخورید، سفرهای جانبی، چند روز. و حتی ایده ای از پولی که برای هتل، بنزین، غذا و سرگرمی در سفر نیاز دارید خواهید داشت.

اما، در طول مسیر، می‌توانیم در شهرهای متفاوت از برنامه‌ریزی توقف کنیم، یا از مسیر برنامه‌ریزی‌شده خارج شویم تا در راه چیزی سرگرم‌کننده ببینیم.

بودجه شما هم همینطور است. این برنامه به شما یک برنامه و خط پایه برای پیگیری می دهد، به شما کمک می کند ببینید چه زمانی باید برنامه را اصلاح کنید و چرا و چگونه. همانطور که در مورد بودجه یاد می گیرید، در مورد سایر ابزارهای مدیریت مالی نیز یاد می گیرید تا مهارت های سخت هوش مالی را بسازید.

مدیریت
مدیریت نحوه اجرای نقشه راه است تا چشم انداز خود را زنده کنیم. عملیات روزانه، تعامل با مشتری، فروش، بازاریابی، توسعه محصول یا خدمات و ترکیب. این چیزهایی است که ما اغلب در کارمان جالب‌تر می‌یابیم و اینکه چرا کسب‌وکارتان را شروع کردید.

از آنجا که این چیزهایی است که ما با آن راحت هستیم و بیشترین راهنمایی های موجود را به صورت آنلاین و در کتاب دارد، ما تمایل داریم از پول و طرز فکر هوش مالی صرف نظر کنیم و مستقیماً وارد این بخش از تجارت خود شویم. چرا که نه؟ این چیزهایی است که برای ما برای اقدام و انجام کاری منطقی است. کار مدیریتی نیز قابل مشاهده، ملموس و شاید کمتر ترسناک باشد.

و سپس وارد این تله می شویم که باور کنیم کار ما در انرژی و فعالیت های مدیریتی تمام مشکلات تجاری ما را برطرف می کند. ما به جای اینکه یادمان باشد عقب نشینی کنیم و مرتب روی پول و طرز فکرمان کار کنیم، درگیر کارهای روزانه می شویم.

شما ذهنیت و هوش مالی را در مدیریت روزانه خود ادغام می کنید، اما به طور منظم به بودجه و اعداد خود نگاه می کنید و سوالات بهتری می پرسید. به جای اینکه فقط سعی کنید امروز قبوض را بپردازید، باید عقب نشینی کنید و بپرسید بودجه من چقدر است، پول من کجاست؟ آیا این چیز واقعاً به دید من می خورد؟ آیا این واقعاً برای من درآمد دارد یا پایه و اساس من را می سازد؟ آیا واقعاً من را در مسیری قرار می دهد که می خواهم با کسب و کارم به آن برسم؟

وقتی هوش مالی بیشتری داشتید چه باید کرد؟
وقتی به عقب برگردیم و چیزها را از دریچه ای وسیع تر بررسی کنیم یا عمیقاً به اعداد خود نگاه کنیم، از آنچه خواهیم یافت می ترسیم. و اغلب ما بر این باوریم که اگر از کنار هم نگه داشتن چیزها برای انجام بخشی از این کار در سطح مدیر عامل خودداری کنیم، کسب و کارمان از بین خواهد رفت. اما اینگونه است که کسب و کار شما در حالت بقا باقی می ماند.

بدون توسعه هوش مالی خود، نمی توانید رشد کنید، نمی توانید بهتر شوید، نمی توانید به مشتریان و مشتریان خود نیز خدمت کنید. و ممکن است در واقع شکست بخورید. متأسفانه شکست خوردن بیشتر از موفقیت در تجارت رایج است.

این می تواند ترسناک باشد که روکش ها را عقب بکشید و ببینید در تاریکی چه چیزی وجود دارد. اکثر مردم از نگاه کردن به شماره خود وحشت دارند – هیچ کس نمی خواهد بفهمد که آیا شماره آنها در مکان بدی است یا خیر. اما مثل این است که وقتی از تاریکی شب می ترسید، یک چسب زخم را بردارید یا چراغ ها را روشن کنید. این ناراحتی کوتاهی است و بعد متوجه می‌شوید که کاملاً قادر به مقابله با آن هستید.

تمرکز بر یک حوزه ما را به رویاهایمان نمی رساند. در عوض ما گیر می افتیم، ناامید می مانیم، دست از کار می کشیم، بیش از حد خودمان کار می کنیم، خانواده خود را از دست می دهیم. و واقعاً، چه فایده ای دارد که کسب و کاری را راه اندازی کنید که به سختی به نتیجه می رسد و استرس دارید، زمانی که می توانید فقط شغل داشته باشید و وقتی به خانه می روید، آن را بکشید.

اینجا جایی است که به مشتریانم کمک می کنم. ما پایه محکمی از دانش در زمینه پول، طرز فکر و مدیریت ایجاد می کنیم. و ما ادغام هر سه قطعه را در تمام عملیات شما تمرین می کنیم. ما با هم کار می کنیم تا زنان تجاری موفق را به صاحبان مشاغل انعطاف پذیر، دائما در حال رشد و شکوفا تبدیل کنیم. و از آنجایی که ما به جای صرفاً راهبردهای تجاری سریعاً بر روی ذهنیت تمرکز داریم، مشتریان من رشد شخصی طولانی‌مدتی را تجربه می‌کنند و زندگی خود را فراتر از نتایج کسب‌وکارشان بهبود می‌بخشند.

زنان خانه دار
تنها یک چهارم زنان در ایالات متحده در بازار سهام سرمایه گذاری می کنند

گفته می‌شود، وقتی زنان سرمایه‌گذاری می‌کنند، پرتفوی آن‌ها بیشتر از مردان است. در واقع، مطالعات طی دو دهه گذشته نشان می‌دهد که به طور کلی، زنان سرمایه‌گذاری‌های کم‌ریسک‌تری انجام می‌دهند، سرمایه‌گذاری‌های طولانی‌تری را نگه می‌دارند و بازدهی بالاتری دارند.

یکی از دلایلی که زنان نسبت به مردان تمایل کمتری به سرمایه گذاری دارند ممکن است این باشد که آنها بازار سهام را بسیار پرخطر می بینند. بر اساس مطالعه بینش زنان و ثروت 2020 بانک ایالات متحده، اکثریت (72٪) از زنان می گویند که امنیت مالی محرک اصلی برای ایجاد ثروت است، در مقایسه با 59٪ از مردان. پس انداز مدت، زیرا 43 درصد از زنان می ترسند که پس انداز کافی برای بازنشستگی نداشته باشند، در مقابل 33 درصد از مردان.

مطالعات در دو دهه گذشته نشان می‌دهد که به طور کلی، زنان سرمایه‌گذاری‌های پرخطر کمتری انجام می‌دهند، بازده بالاتری دارند و سرمایه‌گذاری‌ها را برای مدت طولانی‌تری نگه می‌دارند.

با این حال، سرمایه گذاری می تواند وسیله ای برای امنیت مالی باشد تا ریسک. سرمایه گذاری این پتانسیل را دارد که به شما کمک کند تا به سمت اهداف مالی خود پیشرفت کنید، خواه ایجاد صندوق کالج برای کودک، پس انداز برای بازنشستگی یا افزایش ثروت کلی شما باشد.